**
**
تولیدی
فرش
تک بافت
قسمت چهارم و بدین ترتیب قالیبافی در کنار تأثیرات اقتصادی و اجتماعی فراوانش، فنون مادی و ارزشهای هنری متعددی را به عرصه ظهور میکشاند که از جمله فن رنگرزی است با تکنیک پیچیدهاش. رنگرزی در این روستا علاوه بر پایگاه هنریاش موجب میشود برخوردها و روابط تازهای میان اهالی روستا با یکدیگر از یک سو و با روستاهای مجاور از سوی دیگر پدیدار گردد. در طی روز افراد زیادی یا برای تحول دادن بقچههای پشم و یا برای بردن پشمهای رنگشده، به این کارگاه مراجعه دارند و غالبا اجتماعی از مشتریان در برابر کارگاه تشکیل میشود. مشتریان ساعتها روی بستههای پشم مینشینند و گپ میزنند و بیکدیگر تنقلات تعارف میکنند. حتی عزاداریها و مراسم مذهبی که اغلب موجب تماس افراد با یکدیگر بوده است، ساکنان محلههای دور از هم را نمیتواند با یکدیگر مواجه سازد، زیرا هر محلهای مسجد و حسینیهای خاص خودش دارد و اهالی هر محله هم ترجیح میدهند، در نزدیکترین مسجد یا حسینیه حضور یابند، فقط در این رفت و آمدهای دائمی به کارگاه است که گاه توفیق تجدید دیدار دوستان و آشنایان و حتی روستائیان مجاور دست میدهد. به این نکته نیز باید اشاره کرد که نیاز روستائیان به پیرمرد رنگرز و پسرانش آنان را از موقعیت اجتماعی خاص و احترام فراوانی برخوردار کرده است. در نوش آباد غالبا هر فرد برای خودش کار میکند، ولی کسانی هم هستند که به واسطه عدم استطاعت مالی به شاگردی میروند. مزد یک شاگرد قالیباف را میزان مهارتش تعیین میکند. اگر بتواند «سیا» بزند یعنی هنگام بافتن قالی نقشه را روی متن آن پیاده کند و به عبارت دیگر، اگر نقشهخوانی بداند، مزدش بیش از یک شاگرد معمولی است. برای آنکه حدود این ارزیابی مشخص باشد یک قالی سه در چهار متر را ملاک سنجش قرار میدهیم: یک قالی سه در چهار متر بطور متوسط از هزار و هشتصد رچ یا هزار و هشتصد ردیف عرضی تشکیل میشود. یک شاگرد معمولی، برای بافتن یک رچ، بیست ریال مزد میگیرد به اضافة دویست سیصد ریال که در پایان، به صورت انعام دریافت میدارد. بنابراین به یک چنین قالی، حدوداً سی و شش هزار ریال مزد تعلق میگیرد. البته این رقم کاملا تخمینی است زیرا تعیین مزد بافتن یک قالی خالی از اشکال نیست مثلاً در برخی موارد «سیازن» مقداری از قالی را میبافد و فقط قسمتهائی را که از ریشههای هم رنگ تشکیل میشود باز میگذارد. این قسمتها را که چاله نام دارد و بافتنش آسانتر است، شاگرد معمولی پر میکند ولی در ازای هر رچ بیش از ده ریال مزد نمیگیرد. مسأله دیگر اینکه کمتر کسی برای بافتن تمام قالی مزد میپردازد بلکه معمولا به حکم ضرورت، مثل موقعی که موعد قرارداد رو به اتمام است و بافت قالی عقب افتاده یا فصل امتحانات است و فرزندان خانواده فرصت قالیبافی ندارند و یا مواردی از این قبیل است که احتیاج به شاگرد مطرح میشود. برای یافتن یک قالی سه در چهار متر، حدوداً هشت بقچه پشم لازم است. هر بقچه چهار کیلو و نیم وزن دارد و هر کدام به تفاوت جنس از دو هزار و دویست تا دو هزار و چهارصد ریال خریداری میشود که در مجموع، رقمی معادل هفتاد و دو هزار و هشتصد ریال به دست میدهد. اگر بهای رنگ کردن پشم را (هر بقچه چهارصد ریال) منظور کنیم این رقم تا هفتاد و شش هزار ریال افزایش مییابد. پودی که برای بافتن قالی مذکور به مصرف میرسد، حدوداً دوازدهکیلو است. بهای هر کیلو پود دویست ریال میباشد که پانصد ریال هم بابت رنگآمیزی آن باید بپردازند. بنابراین مخارجی که به خرید پود و رنگ کردن آن اختصاص مییابد تقریباً دو هزار و نهصد ریال است. اگر حساب کنیم که برای بافتن یک دهم قالی، از شاگرد قالیباف مدد بگیرند، یک قالی سه در چهار متر حدوداً هشتاد و دو هزار و پانصد ریال تمام خواهد شد بدون آنکه مخارجی مثل دلالی، انعام شاگرد قالیباف، مالیات محلی و پول نقشه و وجوهی از این قبیل را به حساب آورده باشیم. معمولا فروش قالی در خود نوش آباد صورت میگیرد. هر محله چند خرده دلال دارد، که واسطه معادله با تجار و دلالان عمده هستند. دلالان عمده هم اهل نوش آباد هستند و قالیهای خریداری شده را به «تعمیرگاه»، و یا «دستگاهبندی»های کاشان میبرند تا گرد و خاک قالی را بگیرند و کجی و ناصافی آن را که سره Sare نامیده میشود مرتفع سازند. دلالان محلی از ده هزار ریال معامله، هشتاد الی صد ریال حق دلالی میگیرند (یعنی از یک قالی یکصد و بیست هزار ریالی، هزار الی هزار و دویست ریال). پرداخت نیمی از این مبلغ با خریدار و نیم دیگرش با فروشنده است، به اضافه مبالغی به عنوان انعام یا شیرینی که فروشنده موظف است به همراهان دلال بپردازد. خروج هر قالی از نوش آباد مشروط است به پرداخت صد و پنجاه ریال، تحت عنوان «عوارض لوله» هنگام معامله تکلیف این پول را هم معلوم میکنند که پرداختش بر عهدة خریدار یا فروشنده باشد. (توضیح اینکه سالها پیش برای تأمین مخارج لولهکشی صد و پنجاه ریال بر هر یک از قالیهای صادره از روستا، مالیات محلی بسته بودند و هم اکنون با وجود آنکه مسأله لولهکشی حل شده است این پول با همان عنوان دریافت میشود و توسط انجمن ده به سایر مصارف عمرانی میرسد). با توجه به هزینههای مذکور، اعم از مواد اولیه و خرج رنگکاری و مزد شاگرد و دلالی و انعام و مالیات محلی و غیره، و کسر آنها از مبلغ فروش که از نود هزار ریال الی سیزده هزار ریال متفاوت است میتوان به ارزیابی مختصری از نظر اقتصادی در مورد قالیبافی دست زد. استفاده از سرکش (Sarkas) قالی را نیز میباید بر درآمد حاصل از قالیبافی افزود. توضیح اینکه خامههای تکهتکهای که به دور تارهای دستگاه گره میخورد و هر کدام سلولی از قالی را تشکیل میدهند، بعد از گره خوردن کمی بیحالت و ناصاف میشود لذا برای اینکه حالت بگیرد و ضمناً کرکش جدا شود با دو انگشت شست و نشانه، کرکشان را جدا میکنند. این کرکها را که سرکش نامیده میشود سابقاً کیلوئی سی تا چهل ریال میفروختند ولی در حال حاضر بیشتر برای پر کردن تشک و لحاف و بالش و مفرش مورد استفاده قرار میدهند. همانطور که بیان شد، طی چند سال اخیر، قالیبافی در این روستا اهمیت فراوان یافته است و در صدف جان روستائیان پرورش مییابد. این مشغله همچون خورشیدی تابناک، همه چیز را در زیر پرتو خود، رنگی خاص بخشیده است. نوع صحبتها و فعالیتها، شکل رفت و آمدها و معاملات، ملاک ارزشهای هنری و شایستگی، تنها معیار دارندگی و برخورداری، حتی قاموس لغات و اصطلاحات و اعتقادات و رسوم، همه و همه تحت تأثیر مسأله قالیبافی، شکلی خاص به خود گرفته است. در زیر به بررسی کوتاهی پیرامون نقش قالیبافی در امر مسکن و روابط خانوادگی و شکل اعتقادات میپردازیم. بقیة اطاقها پس از تعیین محل اطاقها، پس از تعیین محل اطاق قالیبافی، اگر جائی برای خود بیابند شکل میگیرند به شرط اینکه کاملا در خدمت اطاق مزبور باشند. وجود اطاق قالیبافی، موجب حذف برخی از اجزاء خانه مثل آشپزخانه و اطاق نشیمن گردیده است. در بسیاری از خانهها اطاق نشیمن همان اطاق قالیبافی است که در زمستان نیز به واسطه وجود پشم، گرما را حفظ میکند. اطاق نشیمن اگر هم در خانهای وجود داشته باشد غالباً بیمصرف میافتد زیرا که قسمت اعظم وقت اهالی خانه در اطاق قالیبافی میگذرد و حتی غذا را هم در همین اطاق میپزند. مستراح، در آن تیپ از مساکن که فعلا در برابر خانههای جدید عقب نشستهاند نقش عمدهای داشته و فضای خلوتی از صحن حیاط را به خود اختصاص میداده است و به طریقی ساخته میشده که مدفوع اهالی خانه را، برای تقویت زمینهای کشاورزی جمعآوری کند و در دسترس بگذارد، حال آنکه تغییر نظام معیشتی از کشاورزی به قالیبافی، در حال حاضر، غالب روستائیان را از کود انسانی بینیاز کرده و ضرورتاً نقش سابق مستراح را از میان برداشته است. در تیپ جدید مساکن که زیر تأثیر نظام معیشتی جدید شکل گرفتهاند، مستراح جمع و جورتر شده و در بسیاری موارد با شکل مدرن خود به داخل فضای مسکونی آمده است. دهانة زیرزمینها وسیعتر شده است، تا سهولت رفت و آمد را در فصل تابستان فراهم نمایند و نور را بهتر به درون زیرزمین هدایت کنند. زیرا که در بیشتر خانهها از چند دستگاه قالیبافی، یکی را در زیرزمین و صرفاً برای این فصل کار گذاشتهاند. از این رهگذر، زیرزمینها در عین حال که وسعت گذشته را ندارند، دقت بیشتری در ساختنشان معمول میگردد به جهت آنکه تابستانها با قدوم مبارک قالیبافان مزین میشوند. برای آنکه دست و پای ساکنین خانه باز شود و امکان ایجاد یک دستگاه اضافی فراهم آید، در بسیاری از خانهها، بخش مسکونی مجزائی در یکی از جوانب حیاط ساخته میشود. بنابراین در خانههای این روستا، فراوان میبینیم که بخش مسکونی جدیدی را به تازگی بر بخش یا بخشهای قبلی افزودهاند. اطاق قالیبافی تکنیک خاصی را هم در امر خانهسازی به وجود آورده، و آن عبارت است از رعایت برخی نکات فنی مثل در نظر گرفتن قطر بیشتر برای پایههای اطاق قالیبافی و ضخامت بیشتر برای سقفی که اطاق قالیبافی روی آن قرار میگیرد. سقف اطاق قالیبافی نیز با بسیاری از سقفها فوق میکند. کمال مراقبت بکار میرود تا از باران و برف، کمترین نفوذی به این اطاق، که قلب حیات اقتصادی روستا به شمار میرود راه نیابد. بر تأثیرات قالیبافی بر روی مسکن، که شرح مختصرش گذشت، میباید تغییرات دیگری را هم که بطور غیر مستقیم و تحت تأثیر تغییر نوع معیشت از کشاورزی به بافندگی، در این مورد پدیدار گردیده است افزود. این تغییرات که از افزایش سطح درآمد و نتیجتاً امکان برخورداری از تکنیکی کاملتر مایه میگیرد، موجب حذف مواردی گردیده است که عامل وجودیاشان ضعف قدرت تکنیکی بوده است. به عنوان مثال باید به بادگیرها اشاره کرد. بادگیر، تا چندی پیش، یکی از ضمائم اصلی مسکن بود و تنها راه فرار از گرمای طاقتفرسای تابستان بشمار میرفت، لکن اکنون درآمد ناشی از قالیبافی، خرید پنکه و یخچال را برای اکثر خانوادههای قالیباف میسر کرده، از این رهگذر، ضرورت ایجاد بادگیر را از میان برداشته است. مثال دیگر در این مورد، تبدیل مصالح ساختمانی از خشت و گل به آجر و تیرآهن و سیمان است. این تغییر در مصالح ساختمانی به نوبة خود، دگرگونیهائی در سبک ساختمان ایجاد کرده است، به این معنی که وجود خشت، سقفهای گنبدی و پایههای ضخیم و ستونهای کلفت را موجب میشده است در حالی که بکار گرفتن آجر و تیرآهن، سقفهای صاف و مسطح را به وجود آورده، ضرورت ضخیم گرفتن پایهها و ستونها را از میان برداشته است. مقایسه تصاویر شماره هشت و نه، نشان میدهد که چگونه تحت تأثیر تغییر نوع معشیت از کشاورزی به قالیبافی و افزایش درآمد ناشی از آن، سبک بنا بکلی دگرگون شده است. این مطلب ادامه دارد..... |
سید علی میراکبری منو
صفحه اصلی
|